کاربردها و تفاوت های arise / raise / rise در انگلیسی

تفاوت‌های arise، raise و rise در زبان انگلیسی:

Rise:

  • به معنی "بلند شدن، افزایش یافتن" است.
  • فعل ناگذر است، یعنی به مفعول نیاز ندارد.
  • بی‌قاعده است: زمان گذشته آن rose و حالت سوم آن risen است.

مثال‌ها:

  • The sun rises in the east. (خورشید در شرق طلوع می‌کند.)
  • Prices are rising. (قیمت‌ها در حال افزایش است.)
  • She rose from her chair. (او از صندلی بلند شد.)

Raise:

  • به معنی "بلند کردن، افزایش دادن" است.
  • فعل متعدی است، یعنی به مفعول نیاز دارد.
  • قاعده دارد: زمان گذشته آن raised و حالت سوم آن raised است.

مثال‌ها:

  • He raised his hand. (او دستش را بالا برد.)
  • The government raised taxes. (دولت مالیات‌ها را افزایش داد.)
  • She raised her voice. (او صدایش را بلند کرد.)

Arise:

  • به معنی "ایجاد شدن، پدیدار شدن" است.
  • فعل ناگذر است، یعنی به مفعول نیاز ندارد.
  • بی‌قاعده است: زمان گذشته آن arose و حالت سوم آن arisen است.
  • رسمی‌تر از rise و raise است.

مثال‌ها:

  • Many questions arose during the discussion. (در طول بحث سوالات زیادی مطرح شد.)
  • The need for change has arisen. (نیاز به تغییر به وجود آمده است.)
  • A new challenge has arisen. (یک چالش جدید به وجود آمده است.)

یکی از مباحث مهم در گرامر انگلیسی بحث مربوط به تفاوت های arise / raise rise  در انگلیسی است که در درس کاربردها و تفاوت های arise / raise / rise  در انگلیسی به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.

گرامر in case در انگلیسی

کاربرد و گرامر In case در انگلیسی:

In case کاربردهای مختلفی در زبان انگلیسی دارد:

1. برای بیان احتیاط در مورد آینده:

  • از in case برای صحبت در مورد کارهایی که برای آمادگی در برابر رویدادهای احتمالی آینده انجام می‌دهیم استفاده می‌شود.
  • معنی: "در صورت"، "احتیاطاً"
  • ساختار:
    • In case + فعل + فاعل
    • مثال:
      • I brought an umbrella in case it rains. (در صورت بارش باران، چتر آوردم.)
      • She took extra clothes in case she gets cold. (او لباس اضافی برداشت در صورت اینکه سردش شود.)

2. به جای "if" در برخی موارد:

  • گاهی اوقات از in case به جای "if" برای بیان شرایط فرضی استفاده می‌شود.
  • معنی: "اگر"
  • ساختار:
    • In case + فعل + فاعل
    • کاربرد:
      • زمانی که احتمال وقوع رویداد کم باشد.
      • زمانی که بر آمادگی برای رویداد تاکید می‌شود.
    • مثال:
      • I'll take cash in case we need it on the ferry. (اگر در کشتی به پول نقد نیاز داشته باشیم، پول نقد می گیرم.)

3. معادل "in case of":

  • از In case of به همراه اسم برای بیان اقداماتی که در شرایط خاص باید انجام شود استفاده می‌شود.
  • معنی: "در صورت"، "در موارد"
  • ساختار:
    • In case of + اسم + فعل
    • مثال:
      • In case of fire, evacuate the building immediately. (در صورت آتش سوزی، فوراً ساختمان را تخلیه کنید.)
      • In case of emergency, call 911. (در موارد اورژانسی، با 911 تماس بگیرید.)

نکات:

  • in case یک ربط یا قید است، در حالی که in case of یک حرف اضافه است.
  • in case معمولاً برای احتیاط در آینده استفاده می‌شود، در حالی که if برای بیان شرایط استفاده می‌شود.
  • از in case هرگز به تنهایی برای پرسیدن سوال استفاده نمی‌شود.

مثال‌های بیشتر:

  • Bring an extra charger in case your phone battery dies. (در صورت تمام شدن باتری گوشی، یک شارژر اضافی با خود بیاورید.)
  • I'll leave a key under the mat in case you forget yours. (اگر کلیدتان را فراموش کردید، یک کلید زیر زیرانداز می گذارم.)
  • Please call me in case you need anything. (در صورت نیاز به هر چیزی، با من تماس بگیرید.)

یکی از مباحث مهم در گرامر انگلیسی بحث مربوط به کاربردهای in case در انگلیسی است که در درس گرامر in case در انگلیسی به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت.

تفاوت ها و کاربردهای despite / in spite of / although در انگلیسی

معنی:

  • despite و in spite of: هر دو به معنای "بدون توجه به" یا "با وجود" هستند.
  • although: به معنای "با وجود اینکه" یا "هرچند" است.

شباهت‌ها:

  • هر سه برای نشان دادن تضاد بین دو جمله یا عبارت استفاده می‌شوند.
  • می‌توان از آنها در ابتدای جمله یا وسط جمله استفاده کرد.
  • معمولاً با اسم یا ضمایر Gerund (فعالیت در حال انجام) استفاده می‌شوند.

تفاوت‌ها:

  • رسمیت: despite کمی رسمی‌تر از in spite of و although است.

  • ساختار: in spite of از سه کلمه تشکیل شده است، در حالی که despite و although یک کلمه هستند.

  • کاربرد:

    • despite و in spite of بیشتر در نوشته استفاده می‌شوند.
    • although بیشتر در صحبت استفاده می‌شود.

نکات:

  • of هرگز بعد از despite نمی‌آید.
  • in spite of oneself و despite oneself به معنای "برخلاف میل باطنی" هستند.
  • بعد از that-clause از despite و in spite of استفاده نمی‌شود.

مثال‌ها:

  • despite the rain, we went for a walk. (با وجود باران، ما برای پیاده‌روی رفتیم.)
  • In spite of his efforts, he failed the exam. (با وجود تلاش‌هایش، در امتحان مردود شد.)
  • Although she was tired, she stayed up late to finish the project. (با وجود اینکه خسته بود، تا دیروقت بیدار ماند تا پروژه را تمام کند.)

یکی از مباحث مهم در گرامر انگلیسی بحث مربوط به تفاوت های میان although و in spite of  و despite است که در درس تفاوت ها و کاربردهای despite / in spite of / although در انگلیسی به طور مفصل به آن خواهیم پرداخت. یادگیری این تفاوتها به کسب نمره بالاتر در آزمون آیلتس و تافل کمک فراوانی می کند.

کاربرد و تفاوت empathy و sympathy در زبان انگلیسی

تفاوت‌های sympathy و empathy در زبان انگلیسی:

  • همدردی (sympathy):
    • احساس تاسف یا دلسوزی برای کسی که در حال گذراندن دوران سختی است.
    • تمرکز بر احساسات خودتان در قبال شرایط فرد دیگر.
    • به عنوان مثال: "I feel sorry for you." (برایت متاسفم.)
  • همدلی (empathy):
    • توانایی درک و به اشتراک گذاشتن احساسات شخص دیگر.
    • قرار دادن خودتان در جایگاه او و دیدن دنیا از دریچه چشم او.
    • به عنوان مثال: "I can understand how you feel." (می‌فهمم چه احساسی داری.)

نکات کلیدی:

  • sympathy بیشتر احساسی است و بر احساسات خود فرد تمرکز دارد، در حالی که empathy ذهنی تر است و بر درک احساسات شخص دیگر تمرکز دارد.
  • همدلی (empathy) مهارتی است که می توان آن را با تمرین پرورش داد.
  • هر دو sympathy و empathy مهم هستند، اما همدلی (empathy) معمولاً به عنوان مهارتی عمیق تر و پرمعناتر در نظر گرفته می شود.

مثال‌ها:

  • همدردی (sympathy):
    • "I'm so sorry to hear about your loss. My thoughts are with you and your family." (از شنیدن خبر فوتتان خیلی متاسفم. من و خانواده ام با شما هستیم.)
  • همدلی (empathy):
    • "I can only imagine how difficult this must be for you. I'm here for you if you need anything." (فقط می توانم تصور کنم که این چقدر برای شما سخت است. اگر به چیزی نیاز داری، من اینجا هستم.)

در نهایت، همدلی (empathy) به شما کمک می کند تا با دیگران در سطح عمیق تری ارتباط برقرار کنید و روابط قوی تری ایجاد کنید.

آگاهی از تفاوت بعضی کلمات نزدیک به هم در زبان انگلیسی می تواند نشان دهنده کیفیت بالا شما در زیان انگلیسی است. اهمیت این موارد خود را در آزمون آیلتس، نشان می دهد. داوطلبانی که در دوره آموزش آنلاین آیلتس شرکت می کنند، معمولا با این موارد به خوبی آشنا می شوند. در این درس به کاربرد و تفاوت empathy و sympathy در زبان انگلیسی  می پردازیم.

تفاوت بین I / my / mine / me / myself در انگلیسی

  • I: ضمیر فاعلی (Subject Pronoun) است. از «I» برای اشاره به خودتان به‌عنوان انجام‌دهنده‌ی عمل در جمله استفاده می‌شود. برای مثال: «I went to the store.» (من به فروشگاه رفتم.)

  • Me: ضمیر مفعولی (Object Pronoun) است. از «Me» برای اشاره به خودتان به‌عنوان گیرنده‌ی عمل در جمله استفاده می‌شود. برای مثال: «She gave the book to me.» (او کتاب را به من داد.)

  • My: ضمیر ملکی (Possessive Pronoun) است. از «My» قبل از اسم برای نشان دادن مالکیت استفاده می‌کنیم. برای مثال: «This is my book.» (این کتاب من است.)

  • Mine: ضمیر ملکی (Possessive Pronoun) است. از «Mine» بعد از اسم یا به‌تنهایی برای نشان دادن مالکیت استفاده می‌کنیم. برای مثال: «Whose book is this?» (این کتاب مال چه کسی است؟) «It’s mine.» (مال من است.)

  • Myself: ضمیر انعکاسی (Reflexive Pronoun) است. از «Myself» زمانی استفاده می‌کنیم که فاعل و مفعول جمله به یک نفر اشاره داشته باشند (یعنی خود فرد هم انجام‌دهنده‌ی عمل و هم گیرنده‌ی آن باشد). برای مثال: «I painted the picture myself.» (من خودم آن تصویر را نقاشی کردم.) همچنین می‌توان از «Myself» برای تأکید استفاده کرد. برای مثال: «I baked the cake myself.» (خودم کیک را پختم.) (این جمله بر این نکته تأکید می‌کند که شما شخص دیگری را برای پختن کیک استخدام نکرده‌اید.)

در مقاله تفاوت بین I / my / mine / me / myself در انگلیسی ، در مورد این کلمات اطلاعاتی در اختیار شما می گذاریم. شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها را بررسی می ‌کنیم و مثال‌های عملی برای افزایش توانایی شما در استفاده از آن‌ها ارائه می دهیم.